شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
ای دل غافل چرا قرار نداری
منقلبی.... طاقت فشار نداری
بس که شدی درپی هوس همه جایی
یک سر سوزن هم اعتبار نداری
خوردن خون پیشه ی توهست جزاینکار
واضح و روشن بود که کار نداری
دست چه بردی به نرد عشق دگر بار؟
جان خودم برد از این قمار نداری
قطع امیدازتو کرده ام هم از آن رو
تا همه دریا شوی بخار نداری
گر تو رئیس کل اداره ی جسمی
از چه «حساب در اختیار» نداری
سابقه ی زندگانی تو سیاه است
یک ورق ای نفله افتخار نداری
«شاطر»بیچاره از ادا و اصولت
ذله شد اما تو ننگ و عار نداری.
تاریخ : یکشنبه 91/5/15 | 10:2 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 489
بازدید دیروز: 45
کل بازدیدها: 825559